حکایتی قدیمی از ملا نصرالدین هست که تقریباً همه شنیدهایم:
روزی او زیر تیر چراغ برق، در کوچهای، با اضطراب دنبال چیزی میگشت. همسایهای از راه رسید و پرسید:
«ملا، دنبال چه میگردی؟»
گفت: «کلیدهایم را گم کردهام.»
همسایه که دلش سوخته بود، خم شد و با او به جستوجو پرداخت. پس از مدتی گفت:
«مطمئنی کلیدهایت را همینجا گم کردهای؟»
- ۰ نظر
- ۳۰ مهر ۰۴ ، ۲۱:۴۴









