اولین محرمی بود که با همسرم به هیئت میرفتم. سال قبل به دلیل ابتلا به کرونا از هیئت جاماندم و در بیمارستان بستری بودم. طبق سنت هر ساله، هیئت حاج محمود بعدازظهرها جلسه دارد. از آن جایی که تهران نبودیم، بهصورت مجازی هیئت را دنبال میکردیم. حاج محمود شروع به خواندن کرد:
حتّی تصوّر بیتو زندگی کردن، اصلا؛ ابدا
حتّی تحمّل یکدم از تو دل کندن، حاشا؛ کلا
ای عزات، ماتم علی؛ غم معظّم علی
میاد از ایوون نجف، دم محرّم علی
تربت مطهر حسین، توو دست نوکر حسین
سینهزنا همه میان به اذن مادر حسین
بیا حسین! در آن لحظهای که میگویند:
به عزّت و شرف «لا اله الا الله»
خیلی این شعر به دلم نشست و گفتم حتماً باید یک طرحی، چیزی با این شعر کار کنم...
شب به هیئت فدائیان رفتیم. هنگام برگشت، پشت فرمون بودم که چند نفر از دوستان مرتب تماس گرفتند. به ناچار یکی دو تا را جواب دادم. همگی احوال دکتر عادل آذر را میپرسیدند... گفتند گویا اتفاقی برای دکتر افتاده است و....
به خانه رسیدم. گروهها و کانالها و سایتهای مجازی را چک کردم... خبر درست بود: استاد ما، دکتر عادل آذر از دنیا رفته بود. اصلاً باورکردنی نبود. چند روز پیش با من تماس گرفته بودند تا برای امتحان شفاهی ترم قبل خدمتشان برسیم ولی من گفتم این هفته نمیتوانیم به تهران بیاییم و انشاءالله هفته آینده خدمت میرسیم .... اما نمیدانستم که ممکن است دکتر هفته آینده نباشد...، حتی پنجشنبه هم به من ایمیل زدند و شماره بعدی نشریه را مشخص کردند ولی من نمیدانستم که این آخرین ایمیل استاد به من خواهد بود...
مراسم دکتر کمی دیر اعلام شد. معمولاً وسط هفتهها بلیط برای تهران به راحتی پیدا میشود ولی روز قبل از مراسم یک بلیط هم نبود... هر چه پیگیری کردم، فایدهای نداشت و از مراسم جاماندم. ولی مرتب اخبار مراسم را در گروهی که برای هدیه ختم صلوات و قرآن برای استاد زده بودم، دنبال میکردم.
در همین بین، یکی از تصاویر مراسم خیلی توجهم را به خود جلب کرد... یاد شعر شب اول حاج محمود افتادم و چقدر آن شعر مناسب این عکس بود...
بیا حسین! در آن لحظهای که میگویند:
به عزّت و شرف «لا اله الا الله»
دکتر شب اول محرم از بین ما رفت....
طراحی را انجام دادم و در گروه فرستادم... پیامهای زیادی در گروه ارسال میشد، بعید بود اصلاً کسی فرصت داشته باشد آن عکس را ببیند.... علاوه بر آن استوری هم کردم و مشغول کارهای خودم شدم. یک ساعتی نگذشته بود که همه کانالها و گروهها و استوریهای افرادی که اندک ارادتی به استاد داشتند، پر شده بود از این عکس:
انشاءالله که روح استاد عزیزمان قرین لطف و رحمت الهی باشد.
انشاءالله که در لحظات آخر، ما هم مشمول نظر خاصه اباعبدالله علیهالسلام قرار بگیریم:
قربان وفاتم، به وفاتم گذری کن
تابوت همی بشنوم از رخنه تابوت
پینوشتها:
1- هدیه به استاد عزیزمان، فاتحهای قرائت کنید.
2- این مداحی زیبا را با نوای حاج محمود گوش کنید. (از اینجا دانلود کنید)
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.