درس‌هایی از سریال سرقت پول (Money Heist)

درس‌هایی از سریال سرقت پول (Money Heist)

زیاد اهل فیلم و سریال نیستم ولی اگه چیز خوبی پیدا کنم، خیلی پیگیرم. به پیشنهاد یکی از دوستان بعد از سریال فرار از زندان، سریال سرقت پول رو شروع کردم و خیلی زود چهار فصلش رو تموم کردم. فیلمِ خوب هم مثل کتاب خوب می تونه تأثیرگذار و درس‌آموز باشه. با خودم گفتم درس‌ها و نکاتی که از این سریال یاد گرفتم رو بنویسم:

 

  1. باید برای همه سناریوها برنامه‌ریزی کرده باشیم. حتی بدترین شرایط.
  2. یک اشتباه کوچیک می تونه تبعات خیلی بزرگ و بدی داشته باشه. در این صورت نباید به کوچیکی اون اشتباه نگاه کرد. اگه هنگام انجام اون اشتباهِ به ظاهر کوچیک به تبعاتش فکر بشه، احتمالاً از انجام اون کار صرف‌نظر بشه. (زمانی که پالرمو به یکی از گروگان‌ها میگه که چجوری دست بندش رو باز کنه. نتیجه‌ی این کار، کشته شدن نایروبی رو به دنبال داشت)
  3. یه جمله‌ای توی فیلم داشت: چیزی که همیشه به‌طور وسواس وار تو ذهنته و بهش فکر می‌کنی، اون میشه زندگیت.
  4. امید... در هر شرایطی و با هر سختی، نباید امید رو از دست داد. حتی جایی که مطمئنی شکست خوردی و دیگه گزینه‌ای نداری و در کنار امید، باید مقاومت کرد تا نفس آخر. این مقاومته که ارزش انسان رو نشون می ده. نباید به‌راحتی تسلیم شد. بعضی وقت‌ها مقاومت، تنها گزینه است.
  5. باید مواظب باشیم که مغرور نشیم. همون وقتی‌که احساس می‌کنی پیروز شدی و قوی‌تر از تو دیگه وجود نداره و همه‌ی این‌ها به خاطر هوش و ذکاوت و تلاش تو بوده، همون وقت یهو می‌بینی که کار خراب میشه. طوری که اصلاً فکرش رو هم نمی‌کردی. (قسمت آخر فصل چهار. درحالی‌که همه به خاطر پیروزی موقت خوشحالی می‌کردند و گفتند دیگه پیروز شدیم، بازرس و مسئول مذاکره، اسلحه رو روی سر پروفسور گذاشت)
  6. زمانی که همه از هم جدا شدند و تفرقه بین همه افتاده، نباید ناامید شد. همیشه در این شرایط یک عاملی می تونه پیدا بشه که خواست همه است و همه بهش احترام می‌گذارند و حاضرند به خاطر اون، دورهم جمع بشند. (در فیلم زمانی که همه ازهم‌پاشیده بودند، وقتی مسئله‌ی نجات نایروبی مطرح شد، متحد شدند)
  7. ادامه دادن یک رابطه، مهم‌تر و سخت‌تر از شروع یک رابطه است.
  8. باید رفت سراغ کارهای بزرگ و نشدنی و غیرممکن و ایمان داشته باشیم که کار غیرممکنی وجود نداره و اگه کار بزرگیه، حتماً ما از پسش برمیایم.
  9. نباید خیلی زود آدم‌ها رو قضاوت کرد. موقع عمل که می رسه، اون جاست که هر کس جوهره‌اش رو نشون میده. (در فیلم همه درباره‌ی برلین فکر خوبی نداشتند ولی در آخر نقشه که قرار بود از تونل بیرون بیاند، برلین موند و جلوی پلیس ایستاد تا اونا بتونند فرار کنند و خودش با گلوله‌های پلیس، کشته شد)

PDF دریافت فایل

۰ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

یادداشت‌های مسعود شکری
آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
پیوندها
بایگانی