۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

زندگی بافتن یک قالیست

زندگی بافتن یک قالیست

امروز برای خرید شیرینی به یک قنادی رفتم. برای پرداخت در صف ایستادم. انتظار در صف‌ها فرصتی است برای فکر کردن و دقت به جزئیات اطراف. در همین حین، نگاهم به دیوار آن طرف فروشگاه افتاد. تابلویی کوچک، اما پرمفهوم آنجا بود. روی تابلو نوشته‌ای توجه‌ام را به خود جلب کرد: 

ادامه مطلب
۱ ۰ ۰ دیدگاه

آنچه که دارم تو رساندی به من

آنچه که دارم تو رساندی به من

امروز روز میلاد مسعود امام رضا (علیه‌السلام) است. دوست داشتم که چنین روزی را در مشهد باشم ولی توفیق نبود. در محل کار، پشت میز و سیستم مشغول کار بودم. پنجره باز بود. صدایی از بیرون آمد و فضا را پر کرد: آمدم ای شاه سلامت کنم... با نوای محمد اصفهانی. نمی‌دانم قبلاً شنیده بودم یا نه. به نظرم قسمت‌هایی از آن را شنیده بودم. آشنا بود. فایل کامل را دانلود کردم و بارها و بارها و بارها گوش کردم... گویی که خودم را در حرم تصور کردم. 

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

دلتنگ مناجات‌های ماه رمضان

دلتنگ مناجات‌های ماه رمضان

صبح که از خونه بیرون زدم، توی ماشین دنبال این بودم که تا رسیدن به محل کار پخش کنم. گوشی رو زیر و رو کردم. چند تا قطعه رو پیدا کردم ولی فایده‌ای نداشت، آروم نشدم. تا رسیدم به پوشه مناجات! اولیش رو پخش کردم و با شنیدن آن یاد شب‌ها ماه رمضان و مناجات‌هایش افتادم:

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه


یادداشت‌های مسعود شکری
معرفی
آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
پیوندها
بایگانی