همه ما روزانه به طور متوسط بین 6 تا 8 ساعت میخوابیم ولی چقدر درباره این موضوع فکر کردهایم؟ درباره این خواب چقدر تحقیق کردهایم؟ حقیقت خواب چگونه است؟ فقط برای این است که خستگیمان دربرود تا روز بعدی را با انرژی کافی شروع کنیم؟ اصلا میتوانیم چند روز پشت سر هم نخوابیم؟ خوابهایی که میبینیم چه معنی میدهد؟ چرا بعضی وقتها در هم است و هیچ معنایی نمیدهد؟ چرا اصلا برای مدتی خواب نمیبینیم یا اصلا یادمان نمیآید؟ وقتی بین 6 تا 8 ساعت میخوابیم یعنی یک چهارم یا یک سوم شبانه روز را خوابیدهایم به معنای دیگر یعنی یک چهارم یا یک سوم عمرمان را خوابیدهایم... پس با توجه یه این عدد و حجم منطقی است که بیشتر درباره این موضوع فکر کنیم.
احتمالا مطالبی را در حوزه روانشناسی فردی و کتابهای موفقیت و داستانهای زندگی افراد برجسته درباره سبک زندگی آنها و به خصوص خوابیدن مطالعه کردهاید یا به گوشتان خورده است که مثلا قبل از خواب چه کارهایی انجام دهید، گوشیتان چطور باشد، نور خانه چطور باشد و... . اما در اینجا میخواهیم نگاهی دیگر به مقوله خواب را با هم مرور کنیم. متن زیر که خلاصه، عصاره و چکیده چند سخنرانی از آیت الله جوادی آملی است، درباره موضوع خواب بحث میکند. و اما بعد:
مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی) در جلد هشتم کافی نقل میکند که وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روز که میشد از اصحاب خاص سؤال میکرد: «هل من مبشرات». مبشرات یعنی رویاهایی که بشارت را به همراه دارد، مبشرات یعنی خوابهای نویدبخش. حضرت میفرمود دیشب در خواب چه دیدی؟ در کلاس درس چه فهمیدی؟
برای اصحاب حضرت، خوابیدن کلاس درس بود. اینها خواب میبینند که خیلی چیز بفهمند چون بیداری اینها بیداری است، خواب اینها هم بیداری است؛ خوردن و خوابیدن، همهٴ اینها کلاس درس است. چون برای همه اینها برنامه وجود دارد. شما در خوابیدن ملاحظه میکنید همان کارهایی که برای نماز دستور دادند، به همان اندازه برای خوابیدن دستور دادند؛ گفتند با وضو باش، رو به قبله باش، ذکر بگو، وقتی برخاستی هم ذکر بگو. خب میشود در حد یک نماز دیگر، کمتر بخور که راحت بخوابی تا خوابهای خوب ببینی.
اصلاً اینها میخوابند که خواب ببینند، اینهایی که میخوابند مثل کسی است که وارد کتابخانهٴ شخصی میشود. انسان وارد کتابخانه شخصی میشود، در را میبندد که مزاحم نیاید، سر و صدا نباشد که بنشیند مطالعه کند. اینها میخوابند که چیزی ببینند، لذا با آن ذکر میخوابند، کم میخورند، رو به قبله میخوابند، رؤیای خوب هم نصیبشان میشود. واقعا یک عده عمرشان با برکت است، مادامی که بیدارند که مشغول مطالعه و درس و بحث هستند، مادامی هم که میخوابند تازه اول مدرسه آنها است.
اگر یک انسان پریشانگویی باشد، در عالم رؤیا هم پریشانخیال است و پریشانباف. پشت سر هم از صورتی به صورتی، از معنایی به معنایی میبافد. وقتی بیدار شد یک کلافه سردرگمی تحویل معبّر میدهد، این معبّر میماند میگوید اضغاث احلام است. اینکه میفرماید «هل من مبشرات» برای اینکه روز اینها را خوب تربیت کرده بود، حالا اگر کسی غذای شبهه ناک بخورد، این خواب اضغاث احلام درمیآید دیگر. آنکه غذای طیب و طاهر بخورد، مواظب گفتار و رفتارش هم هست، مشمول این تبشیر هست.
اینکه در دعاهای ماه مبارک رمضان میگوییم خدایا «نبهنی فیه عن نومة الغافلین» همین است. یعنی انسان غافل خوابیده است، غفلت خواب است وگرنه جان آدمی و روح آدمی که نمیخوابد. وقتی غافل باشد، خوابیده است. خب این آدم میخوابد که چیز بفهمد، از بس افراد میخورند پرخوری و بدخوری و دیرخوابی این است که یا خواب نمیبینند یا اگر خواب میبینند اضغاث احلام است، یعنی فلّهای میبینید.
بنابراین: 1) انسان هرگز در جهان طبیعت خلاصه نیست، 2) روحی دارد مجرد، 3) خواب مرگ موقت و نسبی است، 4) انسان در خواب با واقعیتها آشنا میشود، 5) اگر امین و صادق بود همانها یادش هست و اگر نبود گرفتار سهو و نسیان میشود یادش نیست.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.