خرید تجربه به جای خرید کالا
آیا تاکنون با خود اندیشیدهاید که چرا بسیاری از کالاهایی که زمانی برای خریدشان اشتیاق فراوان داشتید، امروز در گوشهای از خانه بدون استفاده ماندهاند؟ آیا پیش آمده که پیش از خرید یک وسیله گمان کنید زندگیتان با داشتن آن دگرگون خواهد شد، اما تنها پس از مدت کوتاهی، لذت اولیهاش رنگ ببازد؟ چند بار پیش آمده که هزینهی قابلتوجهی صرف کالاهایی کردهاید که امروز نه شما را خوشحال میکنند و نه حتی یادتان میآید چرا آنها را خریدهاید؟
در مقابل، چند تجربه خاص دارید که سالها از وقوع آن گذشته، اما هنوز با لبخند از آن یاد میکنید؟ سفری به شهری ناشناخته، شبی پرگفتوگو با یک دوست، شرکت در یک کارگاه آموزشی، یا حتی یک پیادهروی طولانی در دل طبیعت؟
این پرسشها ما را به تاملی ژرفتر در شیوهی مصرف و هزینهکرد زندگیمان دعوت میکنند.
دکتر مجتبی لشکر بلوکی در کتاب خلاصه خوشبختی این مطلب را با عنوان «به جای کالا، تجربه بخرید» بیان میکند که اکنون به شرح آن میپردازیم:
تفاوت اساسی بین خرید کالا و خرید تجربه
بسیاری از ما، خواسته یا ناخواسته، تحت تأثیر فرهنگ مصرفگرایی قرار گرفتهایم؛ فرهنگی که ما را به سوی انباشتن اشیاء و داشتن «بیشتر» سوق میدهد. اما تحقیقات روانشناسی و تجربهی زیستهی انسانها نشان میدهد که احساس رضایت و شادی ماندگار، بیشتر از طریق «تجربهها» حاصل میشود، نه «اشیاء».
برخی ویژگیهای خرید کالا:
- هیجان اولیهی بالا، اما زودگذر
- تمایل به مقایسه با دیگران
- وابستگی به برند، قیمت یا ظاهر
- نیاز به نگهداری، تعمیر یا جایگزینی
- ارزشگذاری بیشتر توسط دیگران تا خود فرد
ویژگیهای خرید تجربه:
- ایجاد خاطرات پایدار و شخصی
- تکرار ذهنی و عاطفی در طول زمان
- افزایش ارتباط با دیگران از طریق روایت و اشتراکگذاری
- تقویت حس رشد فردی، یادگیری یا معنابخش
- تأثیر مثبت بر هویت، شخصیت و نگاه به زندگی
مثالهایی از خرید کالا و تجربه
کالاهایی که معمولاً میخریم:
- گوشی جدید
- لباس برند
- مبل لوکس
- ساعت گرانقیمت
- لپتاپ پیشرفته برای کارهای ساده
- وسایل دکوری غیرضروری
تجربههایی که میتوان بهجای آنها داشت:
- سفر یکروزه به طبیعت همراه خانواده
- شرکت در یک کارگاه هنری یا خلاقانه
- شرکت در یک اردوی فرهنگی یا معنوی
- یادگیری یک ساز یا زبان جدید
- حضور در یک دورهی توسعه فردی
- رفتن به یک سینما یا تئاتر با دوستان
- برگزاری یک مهمانی صمیمی خانگی
بسیاری از این تجربهها، اگرچه در لحظه ممکن است ساده بهنظر برسند، اما اثرگذاری آنها بر کیفیت زندگی ما بسیار بیشتر و عمیقتر از کالاهای مشابه است.مثلا فرض کنید یک نفر «گوشی قلم دار» دوست دارد و همیشه یکی از اهدافش این است که گوشی قلمدار داشته باشد. به خیال اینکه بیشتر بتواند با آن بنویسد و از آن لذت ببرد و اکنون که گوشی قلمدار ندارد حتی یک کلمه هم نمینویسد. اما وقتی که گوشی قلمدار بخرد، بعد از چندین روز لذت و شادی و خرسندی که از داشتن گوشی قلمدار داشت، از بین میرود و «نوشتن» که اصل کار بود و از آن باید لذت میبرد از یاد رفت و فقط وسیله آن فراهم شد.
چرا تجربهها ماندگارترند؟
- خاطرهسازند: ذهن انسان بیشتر از شیء، اتفاق و احساس را به خاطر میسپارد.
- تکرارپذیر در ذهن: هر بار با یادآوری تجربه، احساسات مثبت دوباره زنده میشوند.
- اشتراکیاند: تجربهها اغلب با دیگران رقم میخورند و همین، عمق احساسی آنها را بیشتر میکند.
- شخصی و منحصربهفردند: بر خلاف کالا که میتواند برای هزاران نفر یکسان باشد، تجربهها از درون ما میگذرند و مختص ما میشوند.
- هویتسازند: تجربهها ما را میسازند، رشد میدهند، دیدگاهمان را تغییر میدهند.
جمعبندی: پولتان را چگونه خرج میکنید؟
زمانی که تصمیم میگیرید هزینهای کنید، پیش از آن از خود بپرسید:
«آیا این هزینه صرف ساختن خاطرهای ماندگار میشود، یا صرف اضافه شدن وسیلهای دیگر به انبوه اشیای بیروح خانهام؟»
پیشنهاد میشود در تصمیمگیریهای مالی، بخشی از بودجهی خود را به تجربههای معنادار اختصاص دهید؛ تجربههایی که نهتنها شادی فوری بههمراه دارند، بلکه در بلندمدت نیز منشأ حس رضایت، رشد و آرامش خواهند بود. یک پیشنهاد استفاده از کارت سفر است.
پی نوشت: همچنین در سایت ترجمان مقالهای تحت عنوان تجربه بخرید، نه کالا وجود دارد که به همین موضوع اشاره دارد و خواندن آن هم پیشنهاد میشود.
این چند لینک زیر هم به همین مطلب اشاره می کنند و هر کدام با بیان های متفاوت و مثال های مختلف به این موضوع پرداخته اند: