خدایا من باسپاس و تشکر از تو شروع می کنم…
به من اذن دادی که تو را بخوانم و از تو بخواهم
الهی، پس صدای من را بشنو که تو شنواترینی
و دعایم را اجابت کن که تو مهربان ترینی
چه سختی های زیادی که برایم آسان کردی
چه غم و اندوه هایی که از دل من زدودی
چه لغزش ها و اشتباهاتی که از من بخشیدی
چه بلاهایی که از من دور کردی
خدایا از تو ممنونم… بابت همه اینها… به خاطر همه نعمت هایت
الهی از خزانه لطفت چیز اندکی می خواهم که این اندک برای من خیلی زیاد است ولی برای تو چیزی نیست و آسان است
می خواهم که گناهان و خطاهایم را ببخشی، از اشتباهاتم درگذری، بر کردار زشتم پرده افکنی…
اصلا می دانی چرا اینطور از تو می خواهم؟ به خاطر اینکه هر چه خطا و گناه کردم، مرا مجازات نکردی و بردباری ورزیدی… این صبر و حلم تو مرا به طمع انداخت که از درگاهت چیزی بخواهم که مستحق و شایسته آن نیستم…
با این حال، هر وقت که از تو چیزی خواستم و برآورده شدن آن به تاخیر افتاد، شروع کردم تو را عتاب کنم که پس چرا حاجت من را نمی دهی؟ با آنکه شاید به تاخیر افتادن آن برایم بهتر باشد که تو به سرانجام امور آگاهی..
پس هیچ آقا و مولای کریمی را بر بنده پستی چون من، شکیباتر از تو بر خود ندیدم… چون که تو مرا میخوانی و من از تو روی می گردانم، با من دوستی می ورزی و من با تو دشمنی می کنم، به من محبت می کنی و از تو نمی پذیریم… اصلا گویا من بر تو منت می گذارم…
و با همه این احوال، تو همچنان رحمت و احسانت را بر من میفرستی…
الهی، بر بنده نادانت رحم کن…
ترجمه آزاد از فرازهای دعای افتتاح
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.