آب گوش میانی | سرگیجه و سردرد
گوش یکی از مهمترین و پیچیدهترین اعضای بدن انسان بهحساب میآید که وظیفه اصلی آن شنیدن است. در کنار این وظیفه مهم، وظایف دیگری نیز مانند اعلام موقعیت به مغز و ایجاد تعادل در مغز بهوسیله گوش و مخچه، وجود دارند. در گوش میانی مایعی قرار گرفته که کار آن ایجاد تعادل در سر و بدن خواهد بود. در این مایع چند سنگریزه کوچک وجود داشته که اگر دچار جابهجایی شوند دچار سرگیجه و عدم تعادل خواهیم شد.
پرسشنامه سنجش عقل
معمولاً وقتی صحبت از عقل می شود، اولاً همه خود را عاقل میدانند و کمتر کسی است که بگوید عقل دیگری نسبت به من بیشتر است. ثانیاً عاقل بودن را با سایر ویژگیها نشان میدهند، مثلا کسی که زرنگ است، هوش اقتصادی دارد، هوش ریاضی دارد، هوش هیجانی دارد و... اینها را عاقل حساب میکنند.
هر کس که با غیر تو بست، باخت
آنهایی که با غیر تو بستند، باختند و کسانی که به غیر تو مشغول شدند ضرر کردند
افزایش عملکرد | خلاصه کتاب
کتاب افزایش عملکرد اثر ژان بقوسیان را در بین کتابهای کتابخانه محل کار یافتم و امانت گرفتم. از بس محتوای کاربردی و روانی داشت، در عرض چند روز خواندم. ممکن است بعضی از مطالب بدیهی برسد و به ذهن من و شما هم بیاید ولی همین که دستهبندی شده باشد و خودمان را مخاطب قرار دهیم و یادآوری باشد تا همین هایی را که میدانیم، عمل کنیم، خیلی ارزشمند است. لذا بر خود لازم دانستم تا خلاصهای کوتاه از کتاب تهیه کنم.
بهره بردای از ظرفیتها | محمدرضا شعبانعلی
این مطلب را در سایت شخصی محمدرضا شعبانعلی خواندم و به نظرم خیلی جالب بود. خلاصهای از آن مطالب را اینجا ذکر میکنم. البته توصیه میکنم اگر وقت داشتید، حتما اصل مطلب را بخوانید. البته در متن زیر دخل و تصرفی نیز داشتم:
صلوات درمانی
«صلوات درمانی» عنوانی است که آقای مصطفی امینی خواه برای دو جلسه سخنرانی خود انتخاب کرده است و از فضائل و آثار صلوات میگوید. یکی از جملاتی که ایشان خیلی تاکید داشتند، جمله مرحوم آیت الله بهجت بود که فرموده بودند: «گشتیم و گشتیم و ذکری بالاتر از صلوات نیافتیم.»
مهارت تصمیمسازی
درک تمایز بین "تصمیمسازی" و "تصمیمگیری" بسیار مهم است. در حالی که این اصطلاحات اغلب به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند، تفاوتهای ظریفی دارند که میتواند بر نحوه برخورد ما با انتخابها تأثیر بگذارد.
استراتژیهای یک حرفهای | خلاصه کتاب
دکتر مجتبی لشکربلوکی یکی از مهمترین اساتید حوزه استراتژی و توسعه فردی در ایران میباشد. کتابهای مختلفی از این استاد به چاپ رسیده است. یکی از آخرین کتابهای ایشان، کتاب استراتژیهای یک حرفهای میباشد. در مقدمه کتاب اینطور آمده است که:
جنگ نوتیفیکیشنها
در دنیایی که به طور فزایندهای آنلاین میشویم، "توجه ما" به کالای گرانبهایی تبدیل شده است که پلتفرمها، برنامهها و دستگاه های مختلف به دنبال آن هستند. ظهور اقتصاد توجه، نبردی دائمی را برای تمرکز و انرژی ما به وجود آورده است که نوتیفیکیشنها سربازان خط مقدم در این جنگ هستند. با حضور شبکه اجتماعی Threads یک نوتیفیکیشن جدید نیز به خیل این سربازان افزوده شده است.
خلاصه کتاب عملی کردن دانستهها | کن بلانچارد
کنث هارتلی بلانچارد ( Kenneth Hartley Blanchard) نویسنده و کارشناس مدیریت اهل ایالات متحده است. او تاکنون بیش از ۶۰ کتاب نگاشته است. موفقترین کتاب او با عنوان مدیر یک دقیقهای بیش از ۱۳میلیون جلد فروش داشته و به زبانهای زیادی ترجمه شده است. بلانچارد، مدیر ارشد معنوی شرکتهای کن بلانچارد که مجموعهای بینالمللی در زمینه آموزش مدیریت و مشاوره است را بر عهده دارد. او این شرکت را به همراه همسرش مارجوری بلانچارد در سال ۱۹۷۹ در سن دیگو در ایالت کالیفرنیا بنیان نهاد.
تو مهربان بودی اما من چه کردم | فرازهایی از دعای عرفه
حمد و ستایش میکنم خدایی را که کسی نمیتواند مانع بخشش او شود. امانتها نزد او ضایع نمیشود. هر کس که ناله کند، بر او رحم میکند. فرستنده سودها، شنونده دعاها، دورکننده نگرانیهاست. پس معبودی جز او نیست و چیزی با او برابری نمیکند. او شنوا و بینا و مهربان و آگاه و بر هر کاری تواناست.
آنچه که دارم تو رساندی به من
امروز روز میلاد مسعود امام رضا (علیهالسلام) است. دوست داشتم که چنین روزی را در مشهد باشم ولی توفیق نبود. در محل کار، پشت میز و سیستم مشغول کار بودم. پنجره باز بود. صدایی از بیرون آمد و فضا را پر کرد: آمدم ای شاه سلامت کنم... با نوای محمد اصفهانی. نمیدانم قبلاً شنیده بودم یا نه. به نظرم قسمتهایی از آن را شنیده بودم. آشنا بود. فایل کامل را دانلود کردم و بارها و بارها و بارها گوش کردم... گویی که خودم را در حرم تصور کردم.
لالههای واژگون و چشمه سفید
اردیبهشت وقت سفر به طبیعت است؛ به خصوص اگر بعد از ماه رمضان باشد، لذت دیگری دارد. مقصد ما چشمه سفید (اطراف اصفهان) بود. مسیری طولانی و البته پر پیچ و خم. از جاده چالوس هم خطرناکتر بود. حیف که چون راننده بودم، نتوانستم از مسیر عکس بگیرم. در بین راه، به مزرعه لالههای واژگون رسیدیم و به بهانه استراحت توقف کوتاهی داشتیم و همان جا این عکسهای زیبا گرفته شد.
سایه مرگ
همکارم زودتر از همیشه آماده رفتن شد. علت را پرسیدم. گفت به مجلس ختم یکی از اقوامش میرود. بدون اینکه بپرسم، خودش ادامه داد که بنده خدا یک خانم جوانی بوده است که تازه مشغول خواندن تخصصش بوده. یک فرزند هم داشته است. همسرش نیز متخصص قلب بوده. چند روز پیش همسر و فرزندش به آرایشگاه میروند. همین که به خانه برمیگردند، تن بیجان او را در خانه پیدا میکنند. کار تمام شده بود. علت مرگ؟ ایست قلبی!
به بهانه روز استاد
امسال اولین سالی است که روز استاد را میگذرانیم در حالی که بهترین استادمان را دیگر نمیبینیم. شاید کسی باورش نمیشد که به این زودی وقتی میخواهیم از او یاد کنیم، باید ابتدای اسمش کلمه “مرحوم” را بگذاریم و در آخر برایش فاتحهای بخوانیم “مرحوم استاد دکتر عادل آذر”
خدانگهدار ای ماه خدا
خدایا! ای کسی که اگر عطا و بخشش کنی، پشیمان نمیشوی
و اگر عطا کنی، بدون منت میبخشی و اگر منع کنی، بر پایه تجاوز و ظلم نیست
اگر کسی این عطا و بخششت را سپاسگزاری کند، به او پاداش میدهی در حالی که این شکرگزاری را خودت به او الهام کردی و توانش را خودت به او دادی
چرا گریه نکنم؟
خدایا به عزتت سوگند، اگر مرا از در خانهات برانی، جایی نخواهم رفت و از چاپلوسی کردن نسبت به تو پا پس نمیکشم. چرا؟ به خاطر اینکه به قلبم الهام شده است که کرم و گستردگی رحمتت بیش از اینهاست… اصلا به فرض که بخواهم جایی بروم، بنده جز در خانه مولایش کجا را دارد که برود؟ مخلوق به چه کسی جز خالقش میتواند پناه برد؟
شاید دوست نداری صدای مرا بشنوی
الهی، هر گاه با خودم گفتم که مهیا و آماده شوم تا در پیشگاهت بایستم، با تو راز و نیاز کنم، نماز بخوانم، چشمانم روی هم رفت و خوابم گرفت… گفتم یک زمان دیگری با تو صحبت خواهم کرد… یا اینکه یک گرفتاری برایم پیش آمد و نتوانستم با تو خلوت کنم…
الهی به من رحم کن
خدایا من باسپاس و تشکر از تو شروع می کنم…
به من اذن دادی که تو را بخوانم و از تو بخواهم
الهی، پس صدای من را بشنو که تو شنواترینی
و دعایم را اجابت کن که تو مهربان ترینی
چه سختی های زیادی که برایم آسان کردی
چه غم و اندوه هایی که از دل من زدودی
چه لغزش ها و اشتباهاتی که از من بخشیدی
چه بلاهایی که از من دور کردی
خدایا از تو ممنونم… بابت همه اینها… به خاطر همه نعمت هایت
جز تو کسی رو ندارم
امروز کمی زودتر از بقیه روزها به دانشگاه رسیدم. دلم خیلی گرفته بود. هنوز فرصت داشتم. خیابان را عوض کردم و به سمت شهدای گمنام دانشگاه رفتم. کسی آنجا نبود. مشغول شدم: بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین ...
گل همیشه بهار
یک ربع به امتحان مونده بود. برف سنگینی همه جا را سفید پوش کرده بود. مشغول مرور کردن خلاصهها بودم و به سرعت به سمت محل آزمونها در حال قدم زدن بودم. مرتب با خودم گفتم که عجب مناظر قشنگی... حیف است که عکس نگیرم. از طرف دیگر گفتم عکس بماند برای بعد از امتحان!
دستهبندی
-
شاکرانه
(۱) -
ماهرانه
(۱) -
شاعرانه
(۱) -
سیستم و تفکر سیستمی
(۲) -
عکاسخانه
(۴) -
تماشاخانه
(۲) -
مدیریت منابع انسانی
(۱) -
حدیثخانه
(۴) -
کتابخانه
(۵) -
کریمانه
(۲) -
خاطرات و سفرنامه
(۴) -
مناجاتنامه
(۸) -
حکیمانه
(۷) -
معرفینامه
(۵)
کلمات کلیدی
- دل نوشته
- آشنایی با بهترینها
- خلاصه نویسی
- مناجات
- معرفی کتاب
- حدیث
- نقشه ذهنی
- امام رضا (علیه السلام)
- توسعه فردی
- در لحظه
- عکسها و تصاویر
- حاج محمود کریمی
- نوشتن
- تولید محتوا
- سفرنامه
- خاطره بازی
- نوا
- مدیریت سیستمها
- شعر
- دکتر عادل آذر
- امام حسن (علیه السلام)
- پیچیدگی
- تفکر سیستمی
- وبلاگ نویسی
- شکر نعمت
- پرسشنامه
- استاد
- تصمیمگیری
- استراتژی
- مدیریت توجه